loading...

Sertraline

سیامک بازدید : 53 پنجشنبه 05 فروردین 1400 زمان : 9:46 نظرات (0)

بیست تا 40 میل پروزاک

کلونازپام یک سبحان

ابیلیفای آریپیپرازول ابیلیزول 1 میل

همه قبل خواب بمدت 1 ماه تا امروز 5 فروردین 1400

حال جاری:

خوبم

احساساتم سر جاش هستن و ب خانواده بها میدم

رفت آمد ب منزل خواهرام کم شده

انگیزه دارم

سریال میبینم

کتاب نمیخونم

کتاب صوتی بله

خس خس سینه و سرفه ک از عوارض آریپیپرازول یا ابیلیفای یا ابیلیزول هست سر جاشه.

سیامک بازدید : 54 پنجشنبه 05 فروردین 1400 زمان : 8:40 نظرات (0)

خب

تصمصم اینستاگرامم عملی شد ولی بنا به زودرنجیی ک از قبل مهر 99 داشتم، تصمیم یکجانبه ای بخاطر رفتار یکی از دوستام گرفتم و با 100 درصد افراد دورو بر اون دوستم ک مجموع کل دوستام رو تشکیل میدادن، قطع رابطع کردم. آهنک I see red Everybody loves an outlaw رو گوش میدم الان. حدود 4 ماهه تک و تنهام. فامیل هست و رفت و آمد دارم ولی رفیق 0.

چی گفت اون دوستم ک من قطع رابطه کردم؟ ماشینش تعمیرگاه بود و گفت بیا بریم. منم رفتم جاش و پنج دقیقه وایسادم. نیومد و من رفتم. بعدش 10 تا اس داد ک کجایی. و دید ک من جواب نمیدم، اینا رو نوشت :

"بهت نمیگفتم بیای سنگین تر بودم"

"تو ام مثل امیر باید باید گیر رفیق بد بیوفتی تا بفهمی چی به چیه"

"من ماشین خودمو به هیچکس ترجیح نمیدم"

"از هر کسی انتظار این رفتارارو داشتم  جز تو ک توام رفتی قاطی باقالیا"

"همه ازت دور میشیم، من آراد مهدی و ... هممون. به همه ایراد میگیری ولی خودت ایراد داری"

 

منم فقط یک متن فرستادم : 

"خدانگهدارت"

 

تمام

 

بعد از 12 سال دوستی، بخاطر یکبار انجام نشدن یک کار و عجله داشتن من، این حرفا رو زد. منم بخودم گفتم تمام.

تقصیر من بوده حتما. تقصیر اون بوده حتما. ولی منم انتطار این حرفها رو تهدیدهای "همه ازت دور میشیم" رو نداشتم. مهم نیست. با 20 نفر قطع رابطه شد و جواب زنگ و پیامهای بقیه رو هم ندادم. 

امروز 5 فروردین 1400 میخواستم ب دو سه تا از دوستاش ک با من دوست بودن و خیلی بعد از قطع رابطه بهم پیام دادن، پیام بدم. دیدم با پیام دادن من، امکانش هست کسی وارد زندگیم بشه ک دیدگاهش اینه : "من ماشین خودمو به هیچکس ترجیح نمیدم". منم از تصمیمم صرفنظر کردم.

 

خب

 

تنهام الان. بی دغدغه. ولی تنها.

این اراجیف هم مکتوب میشه ک یادم نره چی بود چی شد. آیا اشتباه میکنم؟ صددرصد. از کسی ک 21 سال ازت کوچیکتره چ انتظاری داری؟

سیامک بازدید : 45 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خب و این است از تصمیمات جدید. اولین اکانت اینستاگرامم رو سال 2013 زدم و دارم اما موقتا بستم و استفاده نمیکنم. پریم!
اینستاگرام جدیدی امروز افتتاح و احتمالا حرفهایم رو اونجا خواهم زد و ماهی یکبار اینجا میام.
سیامک بازدید : 50 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
امروز 24 مهر 99 هست و 24 شب هست ک هر شب 1 میلیگرم کلونازپام 1 میخورم. فقط و فقط.
و این شد تغغیرات بنده:

از روز بعدش خوابم تنظیم شد.
تمام ابر های ذهنم روز ب روز کنار رفتن
کارهای عقب مانده رو شروع کردم ب انچامش
منزل رو تمیز کردم
کتاب و درس و فیلم و اینترنت و هدف گذاری از هفته بعدش شروع شد
هدف ادامه تحصیل (برای بار چهارم برم دانشگاه}
در رسیدن ب هدفم تلاش میکنم
دور دورهای شبانه با دوستم با ماشین اون و نه ماشین من، تموم شد

نیاز دائمی به نفر دوم در زندگی برای احساس خوشبختی تمام شد
خودم دیگه احساس تنهایی نمیکنم وقتی تنهام
تمام وقتم با کار و کتاب و فیلم و بازی و پارک پر شده و منزل خواهرام رفتن و خبر گرفتن و غیره
گوش دادن ب موسیقی از سال 1384 تمام شده بود
نیاز ب گوش دادن ب موسیقی در صورت امکان در من روشن شد
دوباره آهنگ گوش میدم
منزل سوت و کور تموم شد

در سال 99 بخاطر کرونا، سر کار رفتن من هم تحت شعاع قرار گرفت و (نمیدونم قبلا گفتم شغلم رو یا نه) 5 ماه تعطیل بودن
درین سال 99 چند تا دوست پیدا کردم و با دوستهای اونها دوست شدم
از 12 اسفند 98 و شروع تعطیلی برای کرونا تا 10 مهر حدودا 10 تا دوست پیدا کرده بودم و شبها میرفتیم بیرون و دور دور و ساندویچی و رستوران و باغ و آشپزی و صحبت و ورق بازی کردن و پارک رفتن و گروه واتس اپ زدن و شمال رفتن و .... شروع شد.


با شروع کلونازپام و قطع کلیه داروهای دیگر احساس روز ب روز از 1 مهر 99 احساس کردم زندگیم بدون هدف و الکی پلکی داره میره جلو و وقتم رو ب بطالت میگذرونم
احساس کردم با دوست گشتن و الافی و باغ آخر هفته و آشپزی و شمال، کاریست اشتباه و شایسته من نیست با این سن.
تفاوت سنی من و دوستان جدیدم خیلی زیاد بود. بعد از 1 مهر، احساس کردم فاصله سنی با دوست اشتباست. یکی دو یا 5 سال موردی نداره و تفاوت سنی 20 سال دیگه اشتباست
روز ب روز پس از شروع داروی کلونازپام، بعد از دو هفته، شروع ب قطع رابطه و تماس و واتس اپ و اینستگرم و دورهمی و .. کاریست اشتباه

احساس کردم وجودم داره روشن میشه. روز ب روز پر انرژی تر شدم و با انگیزه تر برای ادامه زندگی
ب مرگ و خودکشی دیگه فکر نمیکنم حتی 1 درصد
ب ظاهرم میرسم ب تمیز بودنب نمونه بودن 

با گذشت 24 روز از شروع داروی جدید، آدم جدیدی شدم. آدمی ک قبل از سال 84 بودم. پر انرژی و آماده ی زندگی و مواجهه با زندگی و زندگی کردن
از 9.2.84 من مرده بودم و ار 1.7.99 زنده شدم
چند سال میشه؟
حدود چمیدونم 15 سال و نیم. 15 سال و نیم از زندگیم رو مرده بودم. البته طی همین 15 سال، 8 سالش رو در دانشگاه دوم و سوم گذروندم و الان آماده ام برای رفتن ب دانشگاه و ادامه تحصیل برای بار چهارم
ب مدت 15 سال و نیم در رخوت بودم. بی حس بودم با مصرف داروهای سروتونینی و نواپینفرینی مثل ssri یا tca یا snri ها.

مشکل من GABA بوده. gamma aminobutyric acid .  مشکل از تنظیم نبودن این ناحیه و این نوروترنسمیتر بوده و نه نوروترنسمیترهای دیگه.




سیامک بازدید : 45 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
از اول مهر 1399 یعنی 1.7.99 تمام داروها تعطیل شد و بصورت یکدفعه ای قطع شد.
و داروی جدیدی شروع شد.....

واین شد که داستان کلونازپام شروع شد.

امروز 24 مهر هست ک این رو مینویسم. پست بعدی کاملا راج ب همین تغییرات میباشد.
سیامک بازدید : 48 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
ترازدون می‌خوردم حدود یکماهی اما چون ی حالت اوورولمینگ داشتم، قطع کردم.
بجاش پروزاک یا فلوکستین 40 رو شروع کردم
هنوز جوابی نگرفتم و حالم بده
سیامک بازدید : 43 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
بعد از یکماه استفاده از ترازدون از امروز پروزاک رو هم اضافه کردم 5.5.99 ببینم چطوری میشه حالم
سیامک بازدید : 42 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
یک ماهه شبانه ۱۰۰ میل ترازدون میخورم
خوابم خوبه
تعریق صفر تا صد حدودا ۲۰
سریال میبینم
کتاب صوتی بله
کتاب هم میخونم
رابطه با فامیل صفر
با خانواده خوب
فقط کمی اورولم هستم همه چیز زیاده و استرس بالا و نمیتونم هندل کنم. انرژی صفر
بهترین کار خوابه و ترجیهم خوابه نسبت به بیرون رفتن و تفریح و ...
سیامک بازدید : 49 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
حدود یکماه سیمبالتا بدون نتیجه و فقط تعریق. قطع
شروع مجدد 100 میل نورتریپتیلین حدودا 25 روز
عصبانیت 1000 و تعریق زیاد
فیلم و سریال صفر
زندگی صفر کتاب صفر تلوزیون و درس و... صفر
فقط حالم خوبه و احساسم عالیه
6 یا 7 ساعت خواب بدون وقفه
بیدار شدن بدون نیاز ب خواب مجدد
تنها دلیلی ک بخوام قطع کنم تعریق است و الان ک اردیبهشت هست اوکی هست اما تابستون چی؟ 
سیامک بازدید : 44 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خب سیمبالتا رو یکماه خوردم و بجز تعریق و استرس چیزی ندیدم.
از 10 فروردین تا الان حدودا 25 روز 100 میل نورتریپتیلین خوردم. 
همه چیز خوب
خواب اوکی
سریال و فیلم صفر
رفت آمد با فامیل زیاد
عصبانیت و شورت تمپر و لوز مای تمپر ایزیلی

سیامک بازدید : 49 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
بعد از پروزاک، نورتریپتیلین نخوردم. بجاش میرتازپین یا رمران خوردم remeron
ده روز بدون نتیجه.
رمران قطعو دولاکستین یا سیمبالتا رو شروع کردم.
ادامه در پست بعدی
سیامک بازدید : 45 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
روزانه 40 میل پروزاک فقط
تعریق در هر حالتی صفر
تعریق بعد از چایی و آب خوردن صفر
حدودا 9 هفته هست ک پروزاک میخورم
برای سر کارم 10 درصد هم آماده نیستم
دست و پا شکسته فیلم و سریال میبینم
اسپیسد اوت
حمام هفته ای نهایت دو بار
خیلی بی امید نسبت ب شغل و دلسرد از ادامه
کافیه.جواب نداد. از امشب برمیگردم روی 50 میل نورتریپتیلین
سیامک بازدید : 53 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
شش روز گذشته. فقط 40 میل پروزاک شبانه
از شب دوم تا الان هیچ مشکلی از نظر فکر و کامن سنس و رشنال ندارم. همه چی خوبه.
اضطراب و دلشوره توی شکمم دارم همیشه. بد نیست و قابل تحمله.
ترنزیشن کاملا بی دردسر و راحت.
دلشوره و سردرد. همین.
تعریقم صفر شده. اما این شش روز اخیر سردم هست و لرز دارم. الان کنج بخاری نشستم.
بعد از خوردن آب، عرق نمیکنم

سیامک بازدید : 44 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
میخام عوض کنم دارومو و برم روی پروزاک

حال الان من روی نورتریپتیلین )حدودا سه ساله( یا دو؟ 

بیدار شدن فردا صبح ها، بزرگترین مشکل الانمه. از استرس فردا ها، شبهذ خوابم نمیبره. وقتی هم میخابم، به زور باید بیدار بشم. 5 ساعت اختلاف زمانی. آدلاید آیا؟ برعکس؟ باهاماس؟ 

در حال حاضر استرس های زندگیم یکی پایانکار یکجاست و گرفتن تجاری برای جای دیگه و ب بیرون کردن یکی از مستاجرای مهطرم و ماه بعد یکی دیگه و سال آینده هم یکی دیگه.

احساس میکنم زندگیم استاپ شده و سرعت فکرم کند و احساس پیرمردها رو دارم.
تایپ با تبلت، هولی مولی

کارهام رو انجام میدم و همیشه( 70 درصد) برای سر کار آماده هستم ولی کتاب نمیخونم
فیلم نمیبینم
سریال صفر
رفتن منزل فامیل صفر
سیبلینگز جاست وان
از گوشی فقط برای اس ام اس و تماس و نه برنامه های کاربردی. حیف این گوشی ک دست منه
ارزش ندارم
مادرم و پدرم و خواهرام مهمترین چیز زندگیمن
خواهرزاده هام روی اعصابن
صورت بدون حالت و ایموشن لس دارم
یوتوب 0
ریدینگ 0
امید ب آینده 0
منتظرم تا عمرم ب سر برسه. حالا 1 سال دیگه یا 50 سال دیگه. فقط تموم شه. 
خودکشی هم خوبه. ولی مادر و پدرم چی؟ خواهرام چه خواهند کشید بعد از خودکشیم؟ پس خودکشی 100 درصد منتفیه و کنسله. 
از کامپیوتر استفاده ای نمیکنم. تلوزیون نمیبینم. کلا استاپ شدم. مخصوصا 6 ماهه اخیر
سر کار پر از انرژی هستم و بسیار مقرراتی و نامبر وان. بهترین در محل کار( برای نشان دادن ب دیگران اثبات خودم ب همکارام البته احتمالا این خودش هم یک نوع مرضیه. ایک آدمی مثل ربات. برای خودم و زندگی شخصیم نمرم صفره)
دوستی ندارم 
کینه ای شاید
بله حتما کینه ای. حرف دیگران هفته ها توی مغزم میمونه
گرد و خاک روی وسایل خونه 1000 درصد
حمام کردن 4 بار در هفته اما هر بار سخت تر از بار قبل
خرج خودم برای دل خودم، حالا لباس یا کیف یا کافی یا ساندویچ 0 صفر!
بیرون شهر با خانواده 0
پست پون همه چیز


حالات و احساسات الانم بودن نوشته های بالا
از امشب، نورتریپتیلین نمیخورم. شاید بخاطر این داروهه هست ک اینجوریم. 
شروع پروzاک

سیامک بازدید : 46 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)

ابیلیفاوی و سرترالین رو فکر کنم اردیبهست 98 گذاشتم کنار یکدفه. هیپ ساید ایفکتی نداشتم. 10 میل ابیلیفای و 100 میل سرترالین و 75 میل نورتریپتیلین.

دو تای اول رو بدون هیپ مشکلی بصورت ناگهانی یا کلدترکی ترک کردم.

فقط نورتریپتیلین 75 میخوردم تا 10 روز پیش. ده روز پیش بخاطر دیدن چن تا کلیپ و خوندن چن تا مطلب به سرم زد ک نورتریپتیلین رو کم کنم. از ده روز پیش فقط شبانه 50 میل خوردم.

شب اول تغییری مشاهده نکردم.

شب دوم کمتر خوابیدم.

شب سوم لرز شدید و سرما و حالت آنفولانزایی ک تا شب هفتم ادامه داشت.

شب دهم تنها عارضه آبریزش بینی و پر از جینگیلی از این 10 روز مونده بود و عوارض دیگر تمام شده بودن.

احساس و حالت من روی 75 میل :

خرید برای منزل

میوه و نون

عصبانی نشدن

روزی 11 ساعت خوابیدن

ایموشن لس

عدم هزینه اضافی و خرید چیز میز برای خودم مثلا ساندویچ یا شلوار یا تعویض گوشی. هیچ کدوم.

دوازده سانت خاک کل خونم رو گرفته

اطاق وسایل شاید 6 ماه تا 1 ساله تکون خورده نشده

عدم استفاده از لپتاپهای دیگر و پی سی رومیزی

عدم دیدن فیلم و سریال

عدم گوش دادن ب موسیقی

دوش گرفتن روز درمیان

نداشتن استرس و همه چی روی خط صاف

تبلت فقط سرچ و گوگل و مطلب

دیداز از اقوام صفر

دیدار دوستان یکبار هر دو ماه

ماشینم خیلی کثیف

مسواک خیر

روی زمین نشتن حتی موقع کار با لپتاپ یا حتی الان

یک تکه گوشت متحرکم احساس میکنم

من برم الن میام و این پست رو ادیت میکنم

اومدم..

احساس میکنم یک چیز سنگینی توی پیشونیمه

همیشه فیلینگ سدیتیو

یک ساعت اول بیدار شدن منگم

کتاب نمیخونم

عصبانی نمیشم

از کارهای دیگران رو کردن ناراحت نمیشم

نو کوییز فور کلسسز

دونت فیل اوورولمد

چیزی نمینویسم

کلاسها برام خسته کننده نیستن

رانندگی بسیار با آرامش

رانندگی دیگران کمی رو اعصابمه

سر کار جای همکارام اصلا استرس و .. ندارن و همه تخممن

چیز جدیدی نخریدم حتی برای سیبلینگز

ریت او اسپیچ خوبه و عالی و پر انرژی

اماده سازی و پریپر کردن خود روزی نیم ساعت در مجموع برای تمام کلاسهام


حال و هوا و احساس من روی 50 میلیگرم از ده روز پیش:


استرس دارم

شب میام خونه با خودم صحبت میکنم و بلند میگم نهههه موقعی ک ب موقعیت های استرسی اون روز فکر میکنم

خرید منزل

خواب کمتر

انرژی بیشتر موقع بیدار شدن

یک ثانیه بعد از بیدار شدن، بیدار بیدارم و انرژی دارم

پروداکتیویتی خیلی افزایش پیدا کرده

سر کار با احساس تر شدم و جواب شاگردام رو با دقت و با حوصله میدم

ا لیدل اسپیسد اوت

فامیل صفر

سیبلینگز زیرو

ب مسائل فایننشالی اهمیت میدم اند ور تو اینوست

کتاب با تبلت کوچیکه میخونم

حتی الان اومدم اینجا دارم مینویسم

فیلینگ ا لیدل بیت الایو



سیامک بازدید : 45 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
تاریخ 8.10.97 دیماه 97

ابیلیفای رو 2 ماه خوردم فکر کنم. قبل از عید تا اردیبهشت یا خرداد شاید. تمرکز روی کارهام و گوش دادن عالی عالی بود. چرا قطع کردم.. خب یکم احساس میکردم که از خانوادم جدا شدم. مثل سابق دلسوز و کار راه انداز برای اطرافیانم نبودم. خیلی راحت ب همه چی ک بمن ارتباط نداشت نه میگفتم. خب من این حالت رو دوست ندارم. نام؟ نو فیلینگز؟ ایموشنلس؟ایندیفرنت؟

الان اومدم اینجا حالات و احساسم رو بنویسم تا یادم نره چ حالی داشته و دارم. بصورت کلی :

خانواده در حد 100 درصد مهم
بیتفاوت نیستم ب هیچ چیزی
کمک خرید برای منزل. لوازم غذایی. خرید کلی برای منزل
پول خرج نمیکنم برای خودم. ساندویچ و پیتزا و کت و کفش و لباس برای خودم نمیخرم
منزل خواهرام فقط خونه یکیشون میرم. البته  منزل بقیه خواهرام میرم اما کمتر
استرس کم دارم
با دقت و حوصله و بدون شتابزدگی رانندگی میکنم. نمره 90 برای خودم میدم چون با صبر و حوصله و با آرامش رانندگی میکنم
وی ار تاکین ساسجز
اطاق و کل منزل دو سانت خاک نشسته
هفته ای دو بار حمام )کم هست( 
کتابهام بهم ریخته
اطرافم شلوغ. پست پوند کارها
بینهایت دقیق و با انرژی و احساس و عالی میرم سر کار. شاید نمونه ترین فرد و دسیپلین ترین فرد در بین کو ورکرها
خواب یک تکه یا دو تکه. 8 ساعت
خسته ام
فیلم و سریال علاقه صفر
روزنامه صفر
کتاب گهگدار
اخبار صفر
ادیواسکریپت 100 عالی
دیسترکتت ایزیلی
احساس ادرار موقع دراز کشیدن با وجود خالی بودن مثانه
بوق ممتد در گوش
ساکت و آرام
اعتیاد ب نرم افزار دیوار. تلوزیون دیدن و اخبار و اینستگرم و تلگرم 2 درصد. 98 درصد نرم افزار دیوار
خرید نمیکنم اما دنبال موردهای شکار هستم. حالا هر چی ک بشه با کمی سود فروختش. دلال عایا؟ 
منزل فامیل هر هفته
سوشلایز بالا
گریه میکنم برای افراد فوت شده فامیل
برای پدر و مادرم گریه میکنم برای خواهرام و خواهر زاده هام( همه زنده) اما بینهایت دلسوز شدم. تنها دلیل خودکشی نکردنم اینها هستن
بینهایت دلسوز. راند دوم بود فکر کنم
پوچی و نا امیدی و امیدوار نبودن ب فرداها
بهتره بشینم خونه طول هفته. مال رفتن رو ب صفر رسوندم ناخواسته 
دیزایر تو ریلکس موست اف د تایم
نسبت ب گربه ام هم احساس دلسوزی میکنم
اطاق اونوری تبدیل ب توالت شده. موسیقی گوش دادنم صفر
پارک و هندزفری و لذت بردن از پاییز و برگ زرد صفر. اتوبوس صفر
وسط حال پذیرایی شده بازاره شام
دونت کر ابوت مایسلف
مسواک نمیزنم
خواندن پی دی اف صفر
لپتاپ hp و سونی و دسکتاپ صفر
ترجیح ب پلی کردن سریال desperate housewives در بکراند در موقع منزل بودن
بینهایت صرفه جو در مصرف برق
قبض تلفن من 4 تومن. موبایل 9 تومن. هر دو ماه فکر کنم
ارتباط با اطرافیان صفر جز با خواهر و خانواده و یکعدد فامیل
تمایل ب پیشرفت صفر
کتاب خوندن( رمان) صفر
مطالعه و آپدیت دانش صفر
ادامه تحصیل برای مقطع دکترا کشک
نا امید از خریدن ماشین شاسی بلند در 300 سال آینده


خب، اینا رو نوشتم ک بفهمم با ز ان ن چطور احساسی دارم و سبک زندگیم چطوره 
ایتز 4 ای ام. ترایینگ تو اد ابیلیفای وانس اگن. لتس گیو ات ا شات. وان م ی ل






سیامک بازدید : 41 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
گذر زمان و روزهای هفته برام کمرنگ شدن
انرژی متوسط
خواب کم اما رضایتبخش
خلط شدید و سرفه و تمام علایم سرماخوردگی. اما احساس مریضی نمیکنم.
جنگ جهانی دوم عایا؟
زودرنج تر شدم
سیامک بازدید : 38 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خب بعد از یکسال مطالعه و تحقیق ب این نتیجه رسیدم ک آریپیپرازول رو اضافه کنم.

احساسات کنونی بعد از 6 روز استفاده :

نیاز ب 4 ساعت خوای
خیلی زود از خواب بیدار میشم
پر انرژی و آماده و بسیار موتیو
کار با لپتاپ و کامپیوتر و مرتب کردن فایلهایی ک 5 ساله دست نزدم و بینهایت درهم برهم شده
مرتب کردن وسایلای خونه
اما خیلی خیلی زیاد اوگنایزد نشدم. صفر تا صد مثلا 25 
صبح میخورم دو میل
گوش کردن ب پادکست و سخنرانی و ... صفر شده
آهنگ گوش نمیدم
در نظر دارم کتاب طاعون رو بخونم
خریدها الکی پابرجاست

فعلا همینا
سیامک بازدید : 38 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
با سرترالین و نورتریپتیلین :

احساس زیاد و خوب و مثبت نسبت ب هم نوع و پدر و مادر و خانواده و ...
یک دنده نیستم
اگر تصمیمات و قرار ها نیم ساعت این ور اون ور بشه داغ نمیکنم
ب موسیقی آروم گوش میدم
خونه فامیل از وقتی 75 میل رو کردم 100، میرم
فیلم و تلوزیون تعطیل 
اعتیاد شدید ب تبلت
تلگرام و اینستاگرام خیر
دیوار
دیجی کالا
یک احساسی توی خرید کردن دارم. مثلا اگه کاغذ بخوام بخرم، بجاب یگ بسته ده بسته میگیرم ک یک وقتی گرون نشه در آینده
اطاق یک توالت بتمام معنا
هفته ای سه بار دوش میگیرم
خرابی های توی خونه رو درست میکنم
کار باید انجام بشه و دلیلی برای ب تعویق انداختن ندارم
کلاسام یکم بی تفاوت
خریدن اجناس بدرد نخور. گوشی 20 سال پیش و رادیو 40 سال پیش
کتاب خواندن صفر
روزانه تا 5 ساعت مطلب میخونم اما با تبلت و بزبان انگلیسی در مورد سایکالجی
کتاب رمان  و یا فارسی 0
کتاب و سمینار و سخنرانی بزبان انگلیسی قبل از خواب 1 ساعت و یا طول روز
بی برنامه
احساس میکنم سرم شلوغه ولی خروجی ندارم. جنگ جهانی اول دوم رو میخام بخونم دوباره. حتی طاعون. اما نمیدونم چرا اینقدر بی برنامه
تعریق روی 1000 حتی زمستون
با خوردن یک لیون آب، همون موقع دولیوان عرق میکنم

اگه بیشتر یادم اومد مینویسم بعدا.
سیامک بازدید : 32 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خب الان بهمن شده. 22 بهمن. سال 96.

قبل از عید 96 ینی دیماه تا عید بمدت سه ماه نورتریپتیلین خوردم. 75 میلیگرم. بسار فعال و کاری شده بودم. ولخرجی نمیکردم. به خونه افتاده بود و جاهاییش ک خراب بود رو درست میکردم. شیری چکه میکرد یا توالت یا سینک..... همه رو درست کردم هر قسمت و سوراخ سمبه خونه رو. اصلا سابقه نداشته بودم ک اینقدر کاری و فعال بوده باشم.

همونطور ک از ابتدای این وبلاگ بصورت روز شمار نوشتم، توی عید 96 داروی نورتریپتیلین رو قطع و ب یکباره سرترالین 100 رو شروع کردم. حال و احوالاتم رو نوشتم تا یکماه. زیاد دوره جالبی نبود.

بعد سه ماه مصرف سرتالین صد، شروع ب اضافه کردن نورتریپتیلین ب رژیم داروییم کردم. چرا؟ چون سرترالین حکم یک sugar pill رو داشت برام. با اضافه کردن 25میل ب 25 میل نورتریپتیلین بصورت ماهیانه، تا مهر رژیم داروییم شد سرترالین 100 و 75 میل نورتریپتیلین.

احساساتی ک از قبل نداشتم سر باز کرد با این ترکیب. یعنی اینکه من هیچ وقت راج ب پدر و مادرم حس و احساسی نداشتم. ینی اونها رو take for granted کرده بودم ینی چون بخشی از زندگیم بودن، هیچ وقت فکر نمیکردم ب روزی ک اونا رو از دست بدم و روزی باشه ک اونا نباشن. الان نزدیکه شش مهه ک حس و احساس پیدا کردم. معنی پول و کمک ب دیگران. چ کمک مالی چ بصورت دیگه. الان حدود 100 برابر بیشتر از قبل ب فکر راحتی خواهرام و پدر و مادرم هستم. همیشه سعی میکنم اونا رو از خودم راضی نگه دارم و موجب رنجششون نشم.

خب این یک موفقیت هست؟ نمیدونم. اما من خیلی راضی هستم از بیدار شدن احساسات نداشته.

خب ازین مقوله مهم دربیام و دلیل نوشتن اراجیفم رو بگم. فقط دنبال یک مداد و کاغذ بودم. کفتم بیام اینجا زر بزنم ک گم نکنم کاغذه رو. میخوام راج ب تصمیم و احوالاتم بنویسم. سعی میکنم نکته ای از قلم نیوفته.

دارم evanescence گوش میدم. انرژی ندارم. یکدنده هستم. شغلم برام مهمه و هر روز خودم رو آماده میکنم. کت و شلوار میپوشیدم بمدت سالیان. اما مهر آبان رفتم برای خودم 4 تا کاپشن و شلوار و لباس و سوییشرت و کفش و .. خریدم. الان نزدیک شش ماهه کت و شلوار نپوشیدم. common sense م میگه کار خوبیه.

کارم دقیق و بدون نسخ شده. همیشه آماده. اطاقم ب گند کشیده شده. و وسایلام  نا مرتب. آبگرمکن دو ماهه خریدم ولی هنوز نصب نکردم. حس نوشتن رفت. دوباره مینویسم.
سیامک بازدید : 27 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
جسمانی حالم خوبه. البته شبها بیخوابی دارم. 
از نظر روحی خیلی داغونم. آخر خط رسیدم. 
سیامک بازدید : 22 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خیلی حالم بده. رمق ندارم. حوصله هیچ کاری رو ندارم. صبح ب زور باید از خواب بیدار بشم. 
سیامک بازدید : 27 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
خیلی حالم از قبل از اینکه قرص رو شروع کنم بد تره. 
طبیعیه فعلا تا اینجا
اصلا حس و حال هیچی نیست
خسته و کوبیده و فیلینگ آن ری عل
سیامک بازدید : 24 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
روز هشتم دوز صد میلیگرم
فقط میخام بخابم. رمق و انرژی برای هیچ کاری ندارم. تلوزیون میبینم. 
سیامک بازدید : 21 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
روز پنجم

کم خوبی  بیدار شدن هر یک ساعت،  احساس لرزش و حالت جوشیدن در شکم، دلشوره، لرزش کتف و دست ها. 

اینا عوارض جانبی یی هست ک الان دارم.  فقط روز اول غیر قابل تحمل بود.  الان قابل تحمله و توی زندگیم خللی وارد نمیکنه. 

حدود شش تا هشت هفته طول میکشه تا اثرات درمانی دارو شروع بشه. 
سیامک بازدید : 30 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
سومین دوز دارو،  صد میلیگرم سرترالین رو مصرف کردم. روز اول مثل جهنم بود. حدود 10 ساعت بعد از اولین قرص،  حالت مرگ داشتم. اما فرداش بهتر بودم. امروز روز سومه و سومین دوز رو خوردم. هیچ احساس بدی ندارم. ساید ایفکتی ندارم. 

Ill keep posting
سیامک بازدید : 24 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
اوه اوه
حالم خیلی بده
استرس شدید و احساس جیلیز بلیز شدن شکم و قلبم. دستام و کل بدنم هم میلرزه.
سیامک بازدید : 25 پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 زمان : 14:07 نظرات (0)
امروز ساعت پنج و سی عصر،  اولین دوز سرترالین رو خوردم. صد میلیگرم. انواع شرکتهای داروسازی،  این دارو رو میسازن. عبیدی،  سبحان، کیش مدیفارم و باختر و.... 
خیلی وسواس شدیدی داشتم ک از کدوم شرکت بگیرم سرترالین رو. شرکت داروسازی سبحان، بهترین شرکت داروسازیه و هیچ شکی توش نیست. اما ب بیست تا داروخونه زنگ زدم ببینم دارن یا نه سرترالین سبحان رو. متاسفانه نداشتن. همه یا باختر داشتن یا عبیدی.

باختر رو ک اصلا نشنیده بودم. البته پونزده سال پیش یادمه ی داروهایی ازین شرکت رو خورده بودم و اثر بخش بود. 

عبیدی هم ک تجهیزات مدرن و جدیدی داره و احتمالا مواد اولیه داروهاش رو از جنس خوب استفاده میکنه. البته امیدوارم. قرص بوپروپیون و ونلافکسین و دولوکستین رو از شرکت عبیدی دیدم. هم گرونن و هم بسته بندی عجیبی دارن. مخصوصا دولوکستین. فکر کنم سی تا قرصش میشه 45 تا 50 تومن.

بهرحال سرترالین عبیدی گرفتم. بسته و شکل و بسته بندیش معمولی بود. برخلاف اکثر داروهای دیگش ک شکل بسته بندیشون ده هزار تومن می ارزه.

بعد از گذشت سه ساعت،  هیچ ساید ایفکتی نداشتم. 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 48
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 1,247
  • بازدید کلی : 2,338